سلام.تنها هستم .مثل همیشه .نشسته ام چشم براه تا بیاید ... بهم گفته بود که اگه بشه زود میام بریم بیرون قدم بزنیم ... و من خوشحال شدم.می دونی اون دوران منظورم دوران عقدم بود که دوست داشتم بیام سر خونه و زندگی می خواستم فرار کنم از خاطرات و دل بکنم از ان .... اره و یکی این که دلم برای امین می سوخت اخه تنها بود شبها تا دیر وقت کار می کرد خانواده اش می گفتند ببین چون تنهاست این قدر می مونه تو فروشگاه و کار می کنه اخه کسی چشم براهش نیست ... اره فکر می کردم چون تنهاست میتونه تنهایی منو درک کنه ... این بود که اسرار ورزیدم زود عروسی کنم و راهی غربت شوم فکر می کردم دیگه اونجا فقط منو داره پس می تونم یک زندگی به دور از هر گونه استرس و تنهایی را شروع کنم... اما الان غریب به هشت ماهه که اون زودتر از ساعت ۱۲ شب نیومده الان که فکر ش می کنم به خودم می گم اون براش فرقی نکرده با اینکه تو خونه کسی چشم براهشه که بیاد اما بازهم کار کار کار .من نمی گم کار نکنه یا سر غروب در و ببنده و بیاد خونه اما هر چیزی قانون خودش را داره بعدامی گم این جا چی قانون داره و کی طبق قانون زندگی می کنه که من ازش بخوام... نمی دونم چیکار کنم... دلم به حال خودم می سوزه فکر می کنم از ان بدر تولد که اشک ریزان به دنیا امده ام اشک ریزان نیز بمیرم ... پس من کی می تونم سهم زندگی ام را بگیرم.هان سهم زندگی من این بود ... اگه این نیست کجاست ؟تو بهم بگو.بابا یکی پیدا نمیشه جوابمو بده ........امشب تصمیم گرفتم که برای یک مدت طولانی ترکش کنم .... اما اون نبود من را حس نمی کنه تامیاد دیروقته شامی بخوره و بعدا خواب و تمام
نظرات 3 + ارسال نظر
آرش جمعه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 03:38 ق.ظ http://dta.blogsky.com

سلام
فکر نمیکنم پاک کردن صورت مسئله کار درستی باشه . مسئله به قوت خودش

جودی آبوت جمعه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:38 ب.ظ http://jerusha-abbott.blogfa.com

از ترک کردن نگو میدونم حتما واست سخته ولی آخه...
یه دلیلی داره باور کن
حتما میخواد تو در رفاه کامل باشی
جواب این که ترک کردن نیست...
سعی کن حلش کنی به قول همین دوستی که نظر گذاشته پاک کردن صورت مسله است.
بیشتر فکر کن =)
و باور کن نبودت و عجیییییییییییییب حس خواهد کرد
زود تصمیم نگیر

چشم غمگین جمعه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 04:27 ب.ظ http://Sad-eye-never-lie.com

تنهایی با همه ادما هست، هرچقد بیشتر بهش فکر کنی بیشتر میاد سراغت، زندگی از این سختی ها داره! ولی باید طی بشه تا به روال عادی خودش برگرده، سعی کن باهاش صحبت کنی، غربت سخته و طاقت فرسا. خودت رو به کارهای دیگه سرگرم کن تا بتونی زندگی خوبی داشته باشی. در زندگی همه این مسائل وجود داره اما به شکلی متفاوته ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد