خدا همه چیز را در شش روز آقرید.در صورتی که می توانست همه را در یک چشم بهم زدن خلق کند .پس چه چیزی باعث می شود ما گمان کنیم که می توانیم همه چیز را به یکباره به دست آوریم؟
در حالی که می بینیم در خلقت خدا هم صبور بود.
بدانید دیروز به تاریخ پیوست .فردا معما است .و امروز هدیه است.
سلام.سال نو مبارک ... امیدوارم که عید خوبی را پشت سر گذاشته باشید
ما که بختمون از اول بخت بد بیاری بود
اخر روزهای خوبمون که گریه زاری بود
روزهای بد میرن و روزهای بدتر میان
از دل غمزده من نمی دونم چی میخواد
روزگار چرخید و من اسیر درمان شدم
توی بد بیاریام راهی زندان شدم
خلاصه ای روزگار خنجرتو به من زدی
ولی من با این غزل می گم که اشتباه زدی
این اهنگی بود که تو شمال کلی باهاش حال کردم ....اره اسیر درمان شدن چه حالی داره تا حالا تجربش کردین؟
بی خیال ...خیلی جاتون خالی بود اونجا بود که حس کردم چقدر خوشبخت بودم و هستم و قدر خودم را نداشتم ...ان شاءالله براتون می گم که چه شد به این نتیجه رسیدم .خوشبخت باشید.....
تازگی خیلی حوصله نوشتن ندارم با اینکه خیلی دوست دارم حرف بزنم .چون غم غربت بهم خیلی فشار اورده ....همش کار کار کار ...بعد از یک زمان طولانی که تنهایی دوست داری درو بکوبه و با لبخندی اغوش گرمت را بپذیره .....اما متاسفانه تنها یک لبخند سرد تحویل می دن ...اشکال نداره و مدام این جمله دوست عزیزم که می گه :درست می شه را تکرار می کنم ...بمیرم و همه عقده های تنهایی و خستگی و تکرار روزها را سر مادر عزیزم که الان خیلی مریضه خالی می کنم .دیشب خیلی دلم گرفته بود فیلم شمعی در باد بهرام رادان عزیز را گذاشتم ...وای که چقدر دلم به حال عاشق ها سوخت و جونی هامون .........چرا باید اینطور باشه چرا؟
اما چاوشی می گه :تو کوه درد باش طاقت بیار و مرد باش ..........اما این کوه دیگه اینقدر سیل اشک از روش رد می شه و زلزله غمها و فروریختن شادیها اونو از پا در اورده ...خستس خیلی وقته به این کوه کسی سر نزده حتی عابری هم رد نشده ... درختی سبز نشده .چشمه ای نجوشیده فقط حسرت براش مونده و بس ........اما باز هم خدا را شکر ......باید زندگی کرد ........
من یک دلداده خستم که میخواد بپره اما نمی تونه چرا که بسته بال و پر سوختش ..